امید، ستونِ استوارِ جهان است!
پس از ترکیه و قطر، اینک جمهوری اسلامی ایران نیز آشکارا تمایل خود را ابراز کرده است که میان پاکستان و طالبان افغانستان برای زدودن تنشها و بازگرداندن آرامش به گذشته، نقشی میانجیگرانه ایفا کند. تردیدی نیست که پاکستان از رهگذرِ استقرار صلح میتواند به هدف والای خود یعنی شکوفایی کشور و تأمین امنیت شهروندانش دست یابد؛ اما همانگونه که همگان میدانند، صدای دست تنها از یک سو برنمیخیزد، صلح و ثبات منطقه نیز تنها با خواست یکجانبهی پاکستان میسر نخواهد شد. این پرسش که چرا از سوی طالبان افغان، چنین ارادهای برای صلح دیده نمیشود، نکتهای است بس شایانِ تأمل.
هفتهی گذشته، هنگامی که رئیس مجلس ایران، آقای قالیباف، به پاکستان سفر کردند، سفیر ایران مرا برای دیدار با ایشان در اسلامآباد دعوت نمود؛ اما شوربختانه، پسرم موسیٰ در جریان بازی فوتبال از سوی باشگاه ایاِماِی، دست خود را شکست و بدینسبب نتوانستم در ملاقات با رئیس مجلس ایران حضور یابم، چنانکه در مراسم روز ملی اندونزی نیز شرکت نکردم. با این همه، در برنامهای که به میزبانی سفیر آلمان در لاهور برگزار شد، حضور یافتم. بانوی سفیر، خانم آنا لیپل، را بیش از بیست سال است که میشناسم و در گذشته، در برلین، میهمان خانهی ایشان نیز بودهام.
در آن محافلی که پیشتر از آن یاد شد، غیبتِ ناخواستهام مایهی تأسف و حسرت بود؛ زیرا قصد داشتم در دیدار با رئیس مجلس ایران، از دیدگاه ایشان دربارهی گفتوگوهای احتمالی میان پاکستان و طالبان افغان آگاه شوم. نقشی که پاکستان در جنگ اخیر ایران و اسرائیل ایفا کرد، این حقیقت را برای دولت و نهادهای تصمیمساز ایران روشن ساخت که آنان به همکاری و همراهی پاکستان نیازمندند. پاکستان نیز، بیآنکه در پی فرصتطلبی باشد یا نگاه مقطعی داشته باشد، بر پایهی حقایقِ عمیق تاریخی و ملاحظاتِ راهبردی، به یاری ایران شتافت.
اکنون پرسش این است که ایران با در نظر گرفتنِ کدام عوامل و ملاحظات، پیشنهاد میانجیگری میان پاکستان و طالبان افغان را مطرح کرده است؟ این در حالی است که ترکیه و قطر پیشتر در این زمینه بسیار فعال بودهاند و هماکنون نیز هیأتی بلندپایه از ترکیه در آستانهی سفر به پاکستان است. نباید فراموش کرد که ترکیه از دیرباز برای گسترش نقش خود در افغانستان تلاش کرده است. در دوران حضور ایالات متحده در آن کشور، نیروی محدودی از ترکیه نیز در افغانستان مستقر بود که همواره کوشید تا درگیرِ رویارویی مستقیم با طالبان نشود. چنانکه پس از توافق دوحه میان آمریکا و طالبان، ترکیه سخت در پی آن بود که مسئولیتِ دائمیِ تأمین امنیت فرودگاه کابل را بر عهده گیرد.
در این خصوص، دیداری میان رئیسجمهور جو بایدن و رئیسجمهور رجب طیب اردوغان نیز صورت گرفت؛ دیداری که دربارهی آن، جِیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، اظهار داشت که دو رهبر در جریان گفتوگوهای خود توافق کردند که مأموریت مهم تأمین امنیت فرودگاه کابل به ترکیه واگذار شود. با این حال، طالبان افغان با این تصمیم موافقت نکردند و از اینرو، طرح مزبور عملی نگردید.
در همان روزها، حسین باجی، رئیس انستیتوی امور بینالملل در آنکارا، دو نکتهی بس دقیق و درخور توجه بیان کرده بود: نخست آنکه انقره در ارزیابی جایگاه خویش دچار خوشباوری است؛ و دوم آنکه با نزدیکشدن طالبان به قدرت، اهمیت پاکستان و قطر برای آنان رو به زوال خواهد رفت. هر دو پیشبینی درست از کار درآمد.
در ارتباط با ایران، نکتهی قابل تأمل آن است که روابط اقتصادی میان طالبان افغان و ایران رو به گسترش نهاده است. ملا فضل حقانی، سفیر طالبان در تهران، با سعید اربابی، مدیر سازمان منطقهی آزاد تجاری چابهار، دیدار کرد. در این نشست، دو طرف بر گشایش دفتر طالبان در چابهار به توافق رسیدند. از همه مهمتر آنکه بر سر ایجاد «بانک مشترک ایران و افغانستان» نیز توافق حاصل شد. این خبر در میان طبقات عالیرتبهی بازرگانان هند با شور و شوق بسیار استقبال شد و دلیلش روشن است: بازرگانان هندی بر آناند که طالبان افغانستان را ترغیب کنند تا از ایران نفت ارزان خریداری کرده و آن را به قیمت بالاتری در بازارهای دیگر به فروش رسانند؛ طالبان نیز سهم خود را به عنوان کمیسیون برگیرند و در نتیجه، تاجران هندی سودی هنگفت بهدست آورند.
ممکن است برخی به این موضوع از منظرِ تحریمها یا محدودیتها اشاره کنند، اما بنابر مثل معروفِ «آنکه خواهد، راه یابد»، در این زمینه نیز راههایی در حال جُستن و گشودناند. تا زمان عملی شدن هرگونه تحریم بهطور مؤثر، سرمایهگذاران هندی میلیاردها دلار سود کسب خواهند کرد.
اکنون پرسش این است که آیا در چنین وضعیتی ایران میتواند میان پاکستان و طالبان افغان نقشی سازنده ایفا کند؟ پاسخ، بیتردید، مثبت است. زیرا ایران در سالهای اخیر سیاست خود را بر پایهی اصلاح امور از رهگذرِ گسترش روابط اقتصادی بنا نهاده است. همانگونه که رئیس مجلس ایران در خصوص پاکستان تصریح کرده بود: اگر بازارهای مرزی توسعه یابند و تجارت با پاکستان رونق گیرد، بخش بزرگی از ناامنیها و چالشهای مرزی میان دو کشور خودبهخود برطرف خواهد شد. چرا که هرگاه مرزها به مراکز رسمی و گستردهی فعالیتهای اقتصادی بدل شوند، قاچاق و وضعیتهای ناامن نیز بهطور طبیعی کاهش خواهند یافت.
ایران همین فشار را میتواند بر طالبان نیز وارد سازد، زیرا به نفع ایران است که پاکستان از تروریسم مصون بماند تا صلحی پایدار در منطقه برقرار گردد و فعالیتهای اقتصادی جان تازه گیرد. بندر چابهار و بانک مشترک ایران و افغانستان تنها در سایهی آرامش و ثبات منطقهای میتوانند سودمند واقع شوند. طالبان افغان در این روزها رؤیای ثروتاندوزی از رهگذرِ فروش نفت در سر دارند، از اینرو فشار ایران ممکن است بر آنان مؤثر واقع گردد.
پاکستان نیز باید در کنار ترکیه و قطر، این گزینه را با نهایت دقت و دوراندیشی مورد بررسی قرار دهد؛ چرا که، بهراستی، دنیا بر امید استوار است.
.[1] https://jang.com.pk/news/1527731
نویسنده:محمد مهدی[2]
ترجمه: دکتر عسکری
منابع: رونامه جنگ[3]
[2] . محمد مهدی، نویسنده و پژوهشگر حوزهٔ سیاست و روابط بینالملل است که با نگاهی تحلیلی به تحولات منطقهای، بهویژه مناسبات جهان اسلام، ایران، پاکستان و افغانستان میپردازد. آثار او بازتابی از دیدگاهی ژرف و واقعنگر در زمینهٔ دیپلماسی و مسائل راهبردی معاصر است.
[3] . روزنامهٔ جنگ (Jang) یکی از قدیمیترین و پرتیراژترین روزنامههای پاکستان است که نخستینبار در سال ۱۹۳۹ میلادی منتشر شد.
این روزنامه به زبان اردو چاپ میشود و دفتر مرکزی آن در کراچی قرار دارد.«جنگ» با پوشش گستردهٔ اخبار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بینالمللی و انتشار مقالات نویسندگان سرشناس، از جمله معتبرترین رسانههای مکتوب در جهان اردو بهشمار میآید.
نظر شما